مسئله 1969- عقد ازدواج، شش شرط دارد:
اوّل: صيغه را به عربى صحيح همراه با قصد
انشاء بخوانند و در صورتى كه نتوانند به عربى صحيح بخوانند، بايد براى خواندن صيغه
وكيل بگيرند و اگر وكيل گرفتن هم ممكن نباشد و ضرورتى در كار باشد، خواندن صيغه به
زبان ديگر اشكال ندارد.
دوّم: كسى كه صيغه را مىخواند بايد قصد انشا داشته باشد،
يعنى قصدش اين باشد كه با گفتن اين الفاظ ازدواج حاصل شود.
سوّم: كسى كه صيغه را مىخواند بايد رشيد
باشد.
صفحه 302
چهارم: وكيل يا ولىّ در اجراى صيغۀ عقد، بايد
زن و شوهر را معيّن كنند.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند.
ششم: صيغۀ عقد بايد صحيح خوانده شود و اگر
طورى غلط بخوانند كه معناى آن را عوض كند، عقد باطل است، امّا اگر معنى عوض نشود
اشكال ندارد.
مسئله 1970- كسى كه دستور زبان عربى را نمىداند،
اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى
آن را قصد نمايد و قصد انشا هم داشته باشد، مىتواند عقد را بخواند.
مسئله 1971- اگر زنى را براى مردى بدون اجازۀ
آنان عقد كنند و بعد از آن، زن و مرد بگويند به آن عقد راضى هستيم، عقد صحيح است.
مسئله 1972- اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را
به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند به آن عقد راضى
هستيم، عقد صحيح است.
مسئله 1973- پدر و جدّ پدرى مىتوانند براى
فرزند غير رشيد خود همسر اختيار كنند و بعد از آنكه آن طفل رشيد گرديد نبايد آن را
به هم بزند، مگر اينكه مفسدهاى داشته باشد، و مخارج و مهريّه زن به عهدۀ پسر
مىباشد، ولى اگر در حال عقد، طفل مالى نداشته باشد، مهر به عهدۀ ولىّ اوست.
مسئله 1974- دخترى كه رشيده است، يعنى مصلحت
خود را تشخيص مىدهد، چنانچه باكره باشد، بايد با اجازۀ پدر ازدواج نمايد، ولى اگر
همسر مناسبى براى دختر پيدا شود و پدر مخالفت كند، اجازۀ او شرط نيست. همچنين اگر
به پدر يا جدّ پدرى دسترسى نباشد يا دختر قبلًا شوهر كرده و بكارتش از بين رفته
باشد، اجازۀ پدر لازم نيست.
عيوبى كه بهخاطر آن مىتوان عقد را بر هم زد
مسئله 1975- اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن
يكى از اين هفت عيب را دارد و اين عيبها قبل از عقد بوده، مىتواند عقد را به هم
بزند و بدون طلاق از او جدا شود:
اوّل: ديوانگى.
دّوم: مرض خوره.
سوّم: مرض بَرَص.
چهارم: كورى.
صفحه 303
پنجم: شل بودن به طورى كه معلوم باشد.
ششم: افضا شده، يعنى راه بول و حيض يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد.
هفتم: گوشت يا استخوان يا غدّهاى در فرج او
باشد كه مانع نزديكى شود.
مسئله 1976- اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر
او ديوانه است يا آلت مردى ندارد يا عِنّين است و نمىتواند نزديكى نمايد يا تخمهاى
او را كشيدهاند، در صورتى كه اين عيبها قبل از عقد بوده، مىتواند عقد را به هم
بزند و بدون طلاق از او جدا شود.
مسئله 1977- اگر يكى از عيبهايى كه گفته شد
در مرد يا زن بعد از عقد پيدا شود، مىتواند با طلاق يا مراجعه به حاكم شرع از هم
جدا شوند و بدون طلاق نمىتوانند از هم جدا شوند.
مسئله 1978- اگر مرد يا زن، بهواسطۀ يكى از
عيبهايى كه در مسائل پيش گفته شد، عقد را به هم بزند، بايد بدون طلاق از هم جدا
شوند.
مسئله 1979- اگر بهواسطۀ آنكه مرد عنّين است
و نمىتواند وطى و نزديكى كند، زن عقد را به هم بزند، شوهر بايد نصف مهر را بدهد،
ولى اگر بهواسطۀ يكى از عيبهاى ديگرى كه گفته شد، مرد يا زن عقد را به هم بزند،
چنانچه مرد با زن نزديكى نكرده باشد، چيزى بر او نيست، و اگر نزديكى كرده، بايد
تمام مهر را بدهد.
كسانى كه ازدواج با آنها حرام است
مسئله 1980- ازدواج با كسانى كه با انسان
محرم هستند حرام است.
مسئله 1981- مادر و جدّۀ پدرى و مادرى هرچه
بالا روند، و دختر و نوۀ دخترى و پسرى هرچه پايين آيند، خواهر، دختر خواهر و دختر
برادر، هرچه پايين آيند و عمّه و خاله و عمّه و خالۀ پدر و مادر هرچه بالا روند و
زنِ پسر و زن پدر و مادر زن هرچه بالا رود و دختر زن پس از نزديكى با مادرش، و نوۀ
پسرى و دخترى آن زن به مرد محرم مىباشند.
مسئله 1982- پدر و جدّ هر چه بالا روند، پسر،
نوۀ دخترى و پسرى هرچه پايين آيند، برادر و پسر برادر و پسر خواهر، هرچه پايين
آيند، عمو و دايى و عمو و دايى پدر و مادر هرچه بالا روند و پدر و جدّ شوهر هرچه
بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى شوهر هرچه پايين آيند و داماد و شوهر مادر بعد
از نزديكى با مادر، به زن محرم مىباشند.
صفحه 304
مسئله 1983- اگر با زنى كه براى خود عقد كرده
نزديكى نكرده باشد، تا وقتى كه آن زن در عقد اوست نمىتواند با دختر او ازدواج
كند، گرچه محرم او نيست.
مسئله 1984- اگر زنى را براى خود عقد كند، تا
وقتى كه آن زن در عقد اوست نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
مسئله 1985- اگر زن را طلاق رجعى دهد، در بين
عدّه نمىتواند خواهر او را عقد نمايد.
مسئله 1986- انسان نمىتواند بدون اجازۀ زن
خود با خواهرزاده و برادرزادۀ او ازدواج كند، ولى اگر بدون اجازۀ زنش آنان را عقد
نمايد و بعداً زن بگويد به آن عقد راضى هستم اشكال ندارد.
مسئله 1987- اگر انسان پيش از آنكه دختر عمّه
يا دختر خالۀ خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمىتواند با آنان ازدواج
نمايد، ولى اگر بعد از ازدواج با آنان با مادرشان زنا كند، آنها بر او حرام نمىشوند.
مسئله 1988- اگر با زنى غير از عمّه و خالۀ
خود زنا كند، مكروه است با دختر يا مادر او ازدواج نمايد، امّا اگر او را عقد
نمايد و بعد با مادر يا دختر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمىشود.
مسئله 1989- مرد شيعه مىتواند با زن سنّى
ازدواج كند و همچنين زن شيعه مىتواند به عقد سنّى درآيد، ولى سزاوار نيست كه اين
كار عملى شود.
مسئله 1990- زن مسلمان نمىتواند به عقد كافر
درآيد. مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى كافر به طور دائم ازدواج كند، ولى صيغه
كردن زنهاى اهل كتاب مانند يهود و نصارى و مجوس، مانعى ندارد.
مسئله 1991- اگر با زنى كه در عدّۀ طلاق رجعى
است زنا كند، آن زن بر او حرام ابدى مىشود، ولى اگر با زنى كه در عدّۀ متعه،
يا طلاق بائن، يا عدّۀ وفات است يا شوهر دارد، زنا كند، بعداً مىتواند او را عقد
نمايد، گرچه مطلقاً پرهيز از اين ازدواج سزاوار است.
مسئله 1992- اگر با زن بىشوهرى كه در عدّه
نيست زنا كند، بعداً مىتواند آن زن را براى خود عقد نمايد، ولى بهتر است كه صبر
كند تا آن زن حيض ببيند، و همچنين است اگر ديگرى بخواهد آن زن را
عقد كند.
مسئله 1993- اگر زنى را كه شوهر دارد يا در
عدّه ديگرى است براى خود عقد كند، چنانچه مرد و زن يا يكى از آنان بدانند كه عدّۀ
زن تمام نشده يا بدانند كه عقد كردن زن در عدّه حرام است،
صفحه 305
آن زن بر او حرام ابدى مىشود، اگرچه مرد بعد
از عقد با آن زن نزديكى نكرده باشد، ولى چنانچه هیچکدام نمىدانستهاند، در صورتى
كه مرد با او نزديكى كرده باشد، آن زن بر او حرام مىشود.
مسئله 1994- زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر
خود حرام نمىشود، و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقى
باشد، بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد، ولى بايد مهرش را بدهد.
مسئله 1995- زنى را كه طلاق دادهاند و زنى
كه صيغه بوده و شوهرش مدّت او را بخشيده يا مدّتش تمام شده، چنانچه بعد از مدّتى
شوهر كند و بعد شكّ كند كه موقع عقد شوهر دوّم عدّه شوهر اوّل تمام بوده يا نه،
بايد به شكّ خود اعتنا نكند.
مسئله 1996- مادر و خواهر و دختر پسرى كه
لواط داده بر لواط كننده حرام است، ولى اگر گمان كند كه دخول شده، يا شكّ كند
كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمىشوند.
مسئله 1997- اگر با مادر يا خواهر يا دختر
كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نمىشوند.
مسئله 1998- اگر كسى در حال احرام، كه يكى از
كارهاى حجّ است، ازدواج كند، عقد او باطل است و چنانچه مىدانسته كه ازدواج نمودن
در حال احرام حرام است، ديگر نمىتواند با او ازدواج نمايد، و فرقى
نمىكند كه هر دو در حال احرام باشند يا يكى از آنان.
مسئله 1999- اگر مرد يا زن طواف نساء را، كه
يكى از كارهاى حجّ است، بهجا نياورد، همسرش بر او حلال نمىشود، و نيز نمىتواند
همسر ديگرى هم بگيرد، تا وقتى كه طواف نساء را انجام دهد.
مسئله 2000- اگر كسى دختر نابالغى را براى
خود عقد كند و پيش از آنكه نُه سال دختر تمام شود با او نزديكى و دخول كند، چنانچه
او را افضا نمايد، هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند.
مسئله 2001- زنى را كه سه مرتبه طلاق
دادهاند بر شوهرش حرام مىشود؛ ولى اگر با شرايطى كه در كتاب طلاق گفته
مىشود با مرد ديگرى ازدواج كند، شوهر اوّل مىتواند پس از طلاق شوهر دوّم،
دوباره او را براى خود عقد نمايد.
مسئله 2002- اگر زن انسان از شوهر ديگرش
دخترى داشته باشد، انسان مىتواند آن دختر را براى پسر خود كه از آن زن نيست عقد
كند، و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد كند، مىتواند با مادر آن دختر ازدواج
كند.